سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :232
بازدید دیروز :269
کل بازدید :2037494
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/5
1:47 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

امروز شرایط پس از انقلاب اسلامی به گونه ای شد تا عالمان دین از مردم جدا شوند و به سبب مشاغلی که دارند کم تر در میان مردم کوچه و بازار هم چون گذشته وقت بگذارند و با آنان رفت و آمد داشته باشند. پیش از انقلاب اسلامی به سبب فقدان مشاغل دولتی و رسمی، عالمان جز درس خواندن و درس دادن و تحقیق و نگارش کاری نداشتند و بیش تر وقت خود را با توده های مردم می گذراندند؛ اما امروز بسیاری از آنان دارای مشاغل مهم هستند و همین آنان را مشغول کرده و از مردم تا اندازه ای غافل. این گونه است که کم تر عالمی را می بینید که در کوچه و محله پرسه بزند و در مغازه و دکانی بنشیند و یا وقتش را در تکایا و مساجد به یک معنا تلف کند.

شاید داستان ایشان همانند داستان عبدالملک بن مروان، پنجمین خلیفه اموی باشد. وی بعد از اینکه پدرش از دنیا رفت، در سال 65 قمری در سن 40 سالگی خلیفه امویان در دمشق شد. قبل از اینکه خلیفه شود، پیوسته در مسجد بود و قرآن می خواند و خودش را با زهد و عبادت در نظر مردم موجه جلوه می داد بطوریکه او را "حمامة المسجد" یعنی کبوتر مسجد می گفتند ولی به محض رسیدن به خلافت، با همه ارزش های اسلامی و اخلاقی، خداحافظی کرد و چون قرآن تلاوت کرد، آن را برهم نهاد و گفت:«هذا فراق بینی و بینک و هذا آخر العهد بک؛ این آغاز جدایی میان من و توست و این آخرین دیدار با توست».

در حالی که عالمان عامل اسلامی باید هماره با نور ایمان و قرآنی باشند که در قلوب ایشان خدا افروخته و روشن داشته است. اینان باید با این نور ایمانی و قرآنی در میان مردم باشند و با ایشان نشست و برخاسته داشته و هادیان مردم به سوی نور و روشنایی باشند و با عمل خویش مردم را انذار دهند و از خشم و غضب الهی بترسانند؛ پس اگر عالمی این چنین از نور تقوای الهی بهره ای نبرده است، نمی تواند نوری را به مردم برساند، از این روست که از مردم فاصله گرفته است؛ وگرنه در میان مردم می ماند و شغل او را غافل نمی کرد؛ چرا که انسان یا ذاکر است یا حاضر است یا غافل. ذاکر و حاضر دارای نوری الهی است که او را در میان مردم می برد و مردم از نورانیت او بهره می برند : جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی‌ بِهِ فِی النَّاسِ؛ برای او نوری قرار دادیم که بدان نور در میان مردم می رود.(انعام، آیه 122) چنین عالمی است که دست کم مردم با نگاه به چهره اش ذاکر خدا می شوند:مَنْ تُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُه؛ با کسانی نشست و برخاست داشته باشید که رویت او شما را به یاد خدا اندازد.

از نظر قرآن، عالم دین باید از دنیا فاصله بگیرد و محبت دنیا در دلش نباشد، اما هرگز از خلق خدا فاصله نگیرد، بلکه حتی اگر اعراض می کند و به هیچ وجه تحت تاثیر سخنان باطل برخی قرار نمی گیرد، اما باز در میان آنان مانند نوری در حرکت است و آنان را انذار می دهد.(قمر، آیات 6 تا 8) پس نباید مانند حضرت یونس(ع) باشد و نباید او را سرمشق قرار دهد: وَ لاَ تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ.(قلم، آیه 48) زیرا وی از مردم اعراض فیزیکی کرد؛ در حالی که باید تنها از عقاید آنان تبری جوید و به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کرده و در میان آنان چون نوری رفت و آمد داشته باشد تا شاید کسانی به این نور هدایت یابند.